English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (342 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
cartel U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cartels U توافق رسمی بین فروشندگان یک کالا بمنظورتعیین قیمت و مقدار فروش وکنترل اعضای بازار
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
stock requisition U تقاضا جهت کالا
ad valorem duty U حقوق گمرکی براساس قیمت کالا
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
proportionality U نسبت بین دو کالا از نظر حجم و مقدار
real income U مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
cross elasticity of demand U درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
advalorem tax U مالیات بر مبنای ارزش مالیات براساس قیمت کالا
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
price line pricing U قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
specific duties U عوارض گمرکی براساس مشخصات کالا
advalorem duty U حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
demands U تقاضای خرید کالا
demand U تقاضای خرید کالا
demanded U تقاضای خرید کالا
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
quantity of demand U مقدار تقاضا
quantity demanded U مقدار تقاضا شده
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
demand versus quantity demanded U تقاضا در برابر مقدار تقاضاشده
total revenue U قیمت کل فروش یک کالا
price tag U برچسب قیمت کالا
catalogue price U قیمت کالا درکاتالوگ
basing point pricing U قیمت تمام شده کالا
batch costing U تعیین قیمت سفارش کالا
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
cost and frieght U قیمت کالا به اضافه کرایه حمل
at the full landed cost price U قیمت تمام شده کالا در مقصد
what is the p of this article U قیمت این کالا چند است
c i f U قیمت کالا به اضافه هزینه بیمه و
landed terms U قیمت کالا به شرط تخلیه درمقصد
markup U تفاوت بین هزینه و قیمت کالا
mark-downs U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
mark-down U قیمت کالا را به منظور فروش پایین اوردن
arc elasticity of demand U عبارت از کشش تقاضا بین دو نقطه روی منحنی تقاضا که بوسیله فرمول زیر محاسبه میشود :
f.o.b U قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
rig the market U با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
cost absoption U هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
gross national product U تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
bear U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bears U تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
request for quotation U تقاضا برای اعلام قیمت
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
final goods U کالا برای مصرف نهائی
partial substitution U جانشینی کامل برای دو کالا
direct materials costs U هزینههای مواد اولیهای که مستقیما در کالا بکار برده میشود
walras law U براساس این قانون در تعادل عمومی بازارها با دخالت بازار پول چنانچه تعدادی بازار کالا درحالت تعادل قرارداشته باشنددر این صورت بازار بعدی که میتواند بازار پول باشد نیز درحالت تعادل قرار خواهدداشت
jettisoning U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
pallet U سکوی چوبی یا پلاستیکی برای حمل کالا
stock U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stocked U عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
jettisons U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettisoned U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
jettison U به دریا ریختن کالا برای نجات کشتی
recevied for shipment bill of exchange U بارنامهای که مبین وصول کالا برای حمل است
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
transaction demand for money U تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
wagners law U براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
trading stamp U تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
quantity theory of money U نظریهای که به موجب ان قیمت هرکالا با مقدار پول تعیین میشود
bandwidth U در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
fisher equation U یعنی حجم پول درگردش درسرعت گردش پول برابراست با متوسط قیمت کالا درمقدار تولید کالارابطه فیشر
iron law of wage U قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
cost plus contracts U قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
table U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling U استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
cost center U قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
precautionary demand for money U تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
law of demand U قانون تقاضا
product U کالا
object of sale U کالا
mattering U کالا
traffics U کالا
trafficking U کالا
produces U کالا
trafficked U کالا
traffic U کالا
produced U کالا
produce U کالا
mattered U کالا
matter U کالا
products U کالا
chattel U کالا
articles U کالا
cargo U کالا
cargoes U کالا
stuffed U کالا
commodities U کالا
commodity U کالا
stuff U کالا
matters U کالا
material U کالا
materials U کالا
mercery U کالا
good U کالا
stuffs U کالا
article U کالا
merchandise U کالا
wares U کالا
ware U کالا
traffick U کالا
goods U کالا
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
supply and demand law U قانون عرضه و تقاضا
commodity broker U دلال کالا
commodity agreement U موافقتنامه کالا
commodities exchange U بورس کالا
inventories U موجودی کالا
collection of goods U دریافت کالا
commodity broker U واسطه کالا
commodity catalogue U کاتالوگ کالا
commodity exchange U بورس کالا
commodity exchange U مبادله کالا
commodity code U علامت کالا
bartered U دادوستد کالا
draft U بسته کالا
commodity code U شماره کالا
samples U نمونه کالا
commodity code U رمز کالا
margin utility U حد مطلوبیت کالا
fairer U نمایشگاه کالا
fair U نمایشگاه کالا
bill of goods U صورت کالا
barters U دادوستد کالا
bartering U دادوستد کالا
barter U دادوستد کالا
sample U نمونه کالا
sampled U نمونه کالا
acceptance of goods U پذیرفتن کالا
fairest U نمایشگاه کالا
fate of goods U وضعیت کالا
showroom U نمایشگاه کالا
showrooms U نمایشگاه کالا
exclusion principle U کالا نیستندشد
holds U انبار کالا
hold U انبار کالا
commodity U کالا جنس
depots U انبار کالا
depot U انبار کالا
commodities U کالا جنس
fairs U نمایشگاه کالا
mock up U مدل کالا
commodity flow U جریان کالا
commodity market U بازار کالا
gluts U وفور کالا
interchange U مبادله کالا
lien on goods U حق حبس کالا
interchanged U مبادله کالا
gluts U فراوانی کالا
interchanges U مبادله کالا
traffic U مبادله کالا
stowage U انبار کالا
warehouse U انبار کالا
interchanging U مبادله کالا
glut U وفور کالا
glut U فراوانی کالا
order for goods U سفارش کالا
on receipt of the goods U برسیدن کالا
copper alloy U همبسته کالا
warehouses U انبار کالا
storeroom U انبار کالا
drafts U بسته کالا
stock requisition U درخواست کالا
drafted U بسته کالا
inventory U صورت کالا
inventory U موجودی کالا
consignor U فرستنده کالا
stock room U انبار کالا
trafficked U مبادله کالا
trafficking U مبادله کالا
handling of goods U جابجایی کالا
traffics U مبادله کالا
on receipt of the goods U بوصول کالا
demand oriented pricing U قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com